بازتاب پيش‏انگاره‏هاى اعتقادى در ترجمه قرآن كريم

پدیدآورجلال‌الدین جلالی

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 244 بازدید
بازتاب پيش‏انگاره‏هاى اعتقادى در ترجمه قرآن كريم

جلال الدين جلالى
چكيده

پيش‏انگاره‏هاى اعتقادى يكى از عوامل تأثيرگذار در بازآفرينى (ترجمه) متون، به ويژه متون دينى است. در فرايند ترجمه، مترجم از جهتى به هدف ارائه پاسخهاى مناسب به تأثيرپذيرى‏هاى شناختى خواننده متن و از جهتى ديگر براى تأمين خواسته و انتظارات جامعه مذهبى خود، انگاره‏هاى اعتقادى خود را به نحو شايسته در متن منعكس مى‏نمايد. بازتاب اين انگاره‏ها، مترجم را به ايجاد تعديلاتى (adjustments) در متن براى نيل به اين هدف مجاب مى‏كند. در اين نوشتار براى بررسى اين موضوع به ذكر سه نمونه از آيه‏هاى قرآن كريم در سوره‏هاى «انبياء»، «قلم» و «انفال» همراه با ترجمه انگليسى و فارسى آنها بسنده شده است. مستندات اين بررسى از جهتى تفسير ابن كثير دمشقى (1424 ق ـ 2004م) و ترجمه انگليسى قرآن كريم محمد تقى الدين الهلالى ـ محمد محسن خان (1996) هر دو از مترجمان برجسته اهل سنّت، و از جهت ديگر تفسير نمونه آيت اللّه‏ ناصر مكارم شيرازى (1381) و ترجمه انگليسى سيد على قلى قرايى و محمد شاكر (1999) از مترجمان شيعى و همچنين ترجمه فارسى قرآن كريم مهدى الهى قمشه‏اى (1385)، ابوالقاسم پاينده (1336)، كاظم پورجوادى (1372) و محمد كاظم معزى (1372) است. در اين راستا، نكاتى پيرامون عصمت پيامبران الهى (انبياء، 78) از منظر شيعى و سنى با استناد به تفاسير و ترجمه‏ها مطرح شده و مورد كنكاش قرار گرفته است. همچنين، مفهوم كاركردى خمس (انفال، 41) و معناى واژه ساق (قلم، 42) هم از ديدگاه موردى و مصداق محور اهل سنّت و هم از ديدگاه استعاره محور شيعى مورد بررسى قرار گرفته است. در پايان، تفاوت ديدگاهى ابن كثير و الهلالى ـ محسن خان از سويى و موضع فكرى سيد على قلى قرايى، محمد شاكر و ساير مترجمان قرآن كريم از سوى ديگر، پيرامون مفاهيم كاربردى «خمس» ارائه شده است. آنچه در روند اين بررسى قابل تأمل است تأثير و بازتاب روشن و آشكار انگاره‏هاى اعتقادى مترجمان در ترجمه قرآن كريم است.

واژه‏هاى كليدى:

پيش‏انگاره ـ بازآفرينى ـ انتقال منفى ـ ذاالنّون ـ الظلمات ـ الظالمين ـ ساق ـ غنيمت ـ خمس

مقدمه

اگر اين نظريه را بپذيريم كه ترجمه نوعى «بازآفرينى متن» است، در اين صورت ترجمه را بايد عرصه بازتاب انديشه‏هاى نويسندگان و مترجمان دانست. مترجم با توجه به شرايط حاكم بر موقعيت ارتباطى، پاسخ(هاى) عاطفى، پيش‏انگاره‏هاى فرهنگى، سياسى، اعتقادى و عوامل تأثيرگذار ديگر به انتقال پيام متن به زبان مقصد مى‏پردازد. در فرايند بازآفرينى، مترجم متن را در گستره انديشه و جهان‏بينى خود تجزيه و تحليل مى‏كند و با پيش‏انگاره‏هاى خود تلفيقات و تعديلاتى (adjustments) در آن ايجاد مى‏نمايد. بيشتر مترجم با توجه به اطلاعات تلويحى، تشريحى و معناى سازمانى به كشف معناى متن اصلى مى‏پردازد. در اين ميان عوامل تأثيرگذار در تبلور و پيدايش ارزش ارتباطى متن از جمله واژگان، ساختار، بافتار، معناى جمله، معناى كلام، گونه‏هاى زبانى، پيش‏انگاره‏ها، تأثير ادراكى، تأثير ادبى و زيبايى‏شناختى را مورد توجه قرار مى‏دهد و در فرايند بازآفرينى متن به كار مى‏بندد. سپس تلاش مى‏كند تأثيرات شناختى، احساسى و عاطفى متن اصلى را براى خواننده با پاسخى شايسته ارائه نمايد. در پايان اين فرايند، متن ترجمه شده بازتاب آميزه‏اى از بينشها، گرايشها و در يك كلام، تلفيقى از جهان‏بينى نويسنده و مترجم مى‏گردد.
موضع فكرى، پيش‏انگاره‏هاى فرهنگى و اعتقادى و عوامل تأثيرگذار ديگر مترجم را در ايجاد اصلاحات و تعديلاتى در متن زبان مقصد مجاب مى‏كند. بدين وسيله مترجم فضايى براى انعكاس انديشه‏هاى خود و در عين حال برآوردن توقعات و نيازهاى عاطفى و اعتقادى جامعه خود در بازآفرينى متن پيدا مى‏كند. بنابراين، مترجم در بازآفرينى (ترجمه) متن، موضع فكرى جامعه زيستى ـ فرهنگى خود را به نحوى منعكس مى‏كند. اين تأثيرگذارى در برگردان متون به ويژه متون سياسى، فلسفى و دينى از دقت، حساسيت و اهميت خاصى برخوردار است.

طرح عنوان

در اين نوشتار تلاش شده است با طرح و ارائه سه نمونه از ترجمه‏هاى مترجمان برجسته قرآن كريم، يعنى محمد تقى الدين الهلالى و محمد محسن خان (1996) با اقتباس از تفسير طبرى، قرطبى، صحيح بخارى و ابن كثير (404) با موضع فكرى سنى، و آيت اللّه‏ مكارم شيرازى (1381)، سيد على قلى قرايى و محمد شاكر (1999)، الهى قمشه‏اى (1358)، پورجوادى (1372)، پاينده (1336) و معزى (1372) با بينش شيعى، بازتاب پيش‏انگاره‏هاى عقيدتى در دو روش راهبردى از ترجمه را بررسى نماييم. به لحاظ اينكه شناخت موضع فكرى مترجم كمك فراوانى به خواننده در فهم و رمزگشايى عوامل زبانى و فرازبانى متن قرآن مى‏نمايد، محوريت موضوع به اين امر مهم اختصاص داده شده است. ذكر اين نكته را ضرورى مى‏دانيم كه به رغم كاستيهاى موجود در ترجمه‏هاى انگليسى و فارسى قرآن كريم (كاربرد معادلهاى واژه به واژه به جاى معادلهاى پويا «Dynamic Equivalents» كه در فرايند ترجمه گاه منجر به كژفهمى‏هايى در روند دريافت معنى مى‏شود؛ و كاربرد نادرست واژگان از جمله «Apostle» به عنوان معادلى براى رسول و مواردى از اين قبيل كه از حوصله اين نوشتار خارج است)، نگارنده سعى در تأييد يا رد هر يك از ترجمه‏هاى مورد نظر را از جنبه كلى ندارد. هدف اصلى و نهايى، طرح اجمالى اين موضوع و بررسى شواهد و قراين دال بر تأثيرگذارى پيش‏انگاره‏هاى عقيدتى بر ترجمه (انگليسى و فارسى) كلام روح‏بخش و وحدت‏آفرين قرآن كريم است:

نمونه اول

بارزترين نمونه، آيه 87 از سوره مباركه انبياء است كه مى‏فرمايد: «وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ أَنْ لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ»
And (remember) Dhun Nun, when he went off in anger and imagined that We shall not punish him (i.e. the calamities which had befallen him)! But he cried through the darkness: (saying): [La ilaha illa Anta] none has the right to be worshipped but you (O, Allah), glorified (and Exalted) are You above all that (evil) they associate with You]! Truly, I have been of the wrongdoers.
Al-Hilali & Muhsin Khan, p. 416
And the Man of the Fish, when he left in a rage, thinking that we would not put him to hardship. Then he cried in the darkness, "There is no god except you! You are immaculate! I have indeed been among the wrong-doers.
Qarai, p. 329
And Yunus, when he went away in wrath, so he thought that We would not straiten him, so he called out among afflictions: There is no god but Thou, glory be to Thee; surely I am of those who make themselves to suffer loss.
Shakir, p. 672
در ترجمه الهلالى و محسن خان، براى واژگان و گروه‏واژه‏هاى «نقدر»، «نادى»، «الظلمات» و «الظالمين» معادلهايى به ترتيب (punish, cried, darkness, wrong-doers) ارائه شده است كه اين مجموعه، انتقالى منفى حاكى از غضب خداوند بر حضرت يونس (ع) را در ذهن خواننده القا مى‏نمايد. مضافا به اينكه اعتراف حضرت يونس (ع) مبنى بر خطاكار بودن «(s)wrong-doer» عصمت پيامبرى را به چالش گرفته است. نكته ديگر، تعبير و تفسيرى است كه در سطر دوم اين ترجمه به هدف توضيح آمده و دال بر مصايب و بلايايى است كه بر حضرت يونس عليه السلام نازل شده بود. (i.e. the calamities which had befallen him) ابن‏كثير دمشقى در تفسير القرآن العظيم، جلد سوم، صفحه 180 معادل «لن نقدر عليه» را «اى نضيق عليه بطن الحوت» يعنى اينكه: شكم نهنگ را بر او تنگ گردانديم و نيز براى واژه «الظلمات»، ظلمة بطن الحوت (تاريكى شكم نهنگ) و ظلمة البحر (تاريكى «وحشت» دريا) و ظلمة الليل (تاريكى شب) معادل قرار داده است. ملاحظه مى‏كنيد تمامى معادلهاى پيشنهادى ابن كثير در اين مورد بازتابى منفى حاكى از وحشت و تاريكى را در ذهن خواننده ايجاد مى‏نمايد.
بديهى است اين نوع ترجمه با موضع فكرى اهل سنّت پيرامون عصمت پيامبران الهى كه تنها محدود به وحى مى‏شود سنخيت دارد و از سويى، اين شيوه ترجمه، توقعات و انتظارات جامعه اهل تسنن را تأمين مى‏كند.
در برگردان محمد شاكر به جاى «ذاالنون» از واژه «يونس» استفاده شده كه خود حاكى از بازتاب اعتقادى شيعه در تكريم نام پيامبران الهى است. ولى متأسفانه در ترجمه قرايى اين مهم سهوا ناديده گرفته شده است. ايشان گروه واژه Man of the Fish را براى ذوالنون پيشنهاد كرده‏اند كه با توجه به موضع فكرى شيعه نسبت به انبياى الهى خالى از اشكال نيست. ضمنا شاكر معادل «نقدر» را «straiten» به مفهوم «در مضيقه گذاشتن يا در تنگنا قرار دادن» استفاده كرده است كه در برگيرنده حداقل بار معنايى منفى است. از سويى، محمد شاكر معادل «الظلمات» را «affliction» به مفهوم پريشانى و غمزدگى، مضيقه و سختى» و براى «نادى» «called out» به معنى صدا زدن، خواندن، ندا كردن» ارائه داده است. برجسته‏ترين بخش، ترجمه جمله‏واره «اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ» است كه محمد شاكر براى آن معادلى اين چنين «I am of those who cake themselves to suffer loss» به مفهوم كلى: «من از زيان ديدگانم» پيشنهاد كرده است.
سيد على قلى قرايى put him to hardship را معادل «نقدر عليه» ارائه كرده است كه تقريباً دربرگيرنده بيشترين مؤلفه‏هاى معنايى واژه «straiten» است. ولى متأسفانه معادلى كه ايشان براى «اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ» پيشنهاد كرده است «I have indeed been among the wrong-doers.» با موضع اعتقادى شيعى سنخيت ندارد.
كاظم پورجوادى (1372) در صفحه 328، آيه 87 را اين گونه ترجمه كرده است: «ذوالنون را ياد كن وقتى غضبناك رفت و چنين پنداشت كه ما هرگز بر او تنگ نمى‏گيريم، و در تاريكى فرياد زد: جز تو معبودى نيست، تو منزهى، من از ستمكاران بودم». در اين برگردان، عدم تعادل در كاربست واژه‏ها و ايهام موجود در واژه «ستمكاران» ذهن خواننده شيعى را مشوش مى‏نمايد.
ابوالقاسم پاينده (1336) در صفحه 197، آيه مذكور را اين چنين ترجمه كرده است: «وذوالنون را [ياد كن] آندم كه خشمناك برفت و گمان داشت بر او سخت نخواهيم گرفت، پس از ظلمات ندا داد كه خدايى جز تو نيست، تسبيح گويم كه من از ستمگران بوده‏ام. عليرغم وجود اشكالات از جمله صريح نبودن مفهوم «ستمگران»، مترجم در كاربرد جمله‏واره‏هايى مانند: «بر او سخت نخواهيم گرفت»، «ندا داد» و «تسبيح تو گويم» تلاش موفقيت‏آميزى كرده تا موضع اعتقادى شيعى خود را به خواننده انتقال دهد.
آيت اللّه‏ ناصر مكارم شيرازى (1381) در تفسير نمونه، جلد 13 صفحه‏هاى 6-484 ترجمه و تفسير زير را از آيه مذكور ارائه داده‏اند.
«و ذا النون (يونس) را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت و چنين مى‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ى متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودى نيست، منزهى تو، من از ستمكاران بودم (هم بر خويشتن و هم بر قوم خودم ستم كردم).
ستمى كه در اينجا مورد نظر است، در صفحه 485 توضيح داده شده كه حضرت يونس (ع) فرمود: «هم بر خويشتن ستم كردم و هم بر قوم خودم. مى‏بايست بيش از اين ناملايمات و شدائد و سختيها را پذيرا مى‏شدم، تن به همه شكنجه‏ها مى‏دادم، شايد آنها به راه آيند». در صفحه 484 براى جمله‏واره «فظن ان لن نقدر عليه» (او گمان مى‏كرد كه ما زندگى را بر او تنگ نخواهيم كرد) به عنوان معادل پيشنهاد شده است. ضمناً در ذيل اين ترجمه، تفسيرى به اين صورت ارائه كرده‏اند: «به خاطر ترك اولى كه صبر و استقامت بود و نتوانست قوم خود را بيدار و موحد نمايد؛ سرانجام به خاطر همين كار او را در فشار و تنگنا قرار داديم.
كار بست اين گونه واژگان و عبارات در كل آيه نمودى از اين بينش فكرى است كه حضرت يونس (ع) همانند ديگر پيامبران الهى به مفهوم تام و تمام معصوم است و عصمت مورد خاصى را شامل نمى‏شود. ضمناً اقرار آن حضرت مبنى بر «لا اله الا انت» نمودى برجسته و روشن از توحيد و تعبد است. «اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ» اقرار به ستمى بود كه در حق خود روا داشته بود. در اين صورت خداوند سبحان دعاى حضرت يونس را مستجاب و ايشان را از گرداب غم نجات بخشيدند. آيه 88 همين سوره خود گواه بر اين مدعا است: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ» «سرانجام ما دعاى او را اجابت كرديم و از غم و اندوه رهائيش بخشيديم. آرى اين گونه ما مؤمنان را نجات مى‏بخشيم.»

نمونه دوم

نمونه دوم پيرامون ترجمه مصداق محور و استعاره محور واژه «ساق» در سوره شريفه «قلم» است كه مى‏فرمايد: يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ اِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطيعُونَ (قلم، 42).
(Remember) the Day when the Shin shall be laid bare (i.e. the day of Resurrection) and they shall be called to prostrate themselves (to Allah) , but they (hypocrites) shall not be able to do so.
Al-Hilali & Muhsin Khan, p. 721
The day when the catastrophe occurs, and they summoned to prostrate themselves, theey will not be able to do it.
Qarai, p. 565
On the day when there shall be severe affliction , and they shall be called upon to make obeisance , but they shall not be able .
Shakir , p. 1196
خواننده از ترجمه الهلالى و محسن خان به اين نكته مهم اعتقادى اهل تسنن مى‏رسد كه انسان در روز قيامت خداوند سبحان را رؤيت خواهد كرد. اين باور اعتقادى ريشه در روايتى دارد از ابى‏سعيد خدرى كه گفته است: «سمعت النبى (ص) يقول: يكشف ربنا عن ساقه فيسجد له كل مؤمن و مؤمنة ويبقى من كان يسجد فى الدنيا رياء و سمعة فيذهب ليسجد فيعود ظهره واحدا» (ابن كثير دمشقى، جلد 4، ص 377). يعنى از حضرت رسول اكرم (ص) شنيدم كه فرمود: «خداوند بارى تعالى در روز قيامت ساق خود را نشان خواهد داد و تمام مؤمنين (زن و مرد) در بارگاه كبريايى او سجده مى‏كنند. ليكن آنانى كه در دنيا به تظاهر و ريا و براى كسب شهرت سجده خدا مى‏كردند، چنين افرادى در روز جزا (قيامت) سعى در سجده خداوند مى‏نمايند ولى ستون فقراتشان به يك مهره تبديل مى‏شود كه در آن صورت قادر به سجده نخواهند بود». در پاورقى ترجمه الهلالى و محسن خان به صراحت اشاره شده است "Allah will lay bare his Shin" يعنى: خداوند ساق خود را نشان خواهد داد. الهلالى و محسن خان براى واژه «ساق» با استناد به تفسير صحيح بخارى، جلد ششم، حديث 441 معادل مصداقى Shin را پيشنهاد كرده‏اند. به هر تقدير، مترجمان اهل سنّت واژه «ساق» را با معنى و مفهوم مصداقى آن (دال و مدلول) در نظر گرفته‏اند كه از منظر ايشان قابل توجيه است. ولى راهبرد محمد شاكر و سيد على قلى قرايى ترجمه آزاد استعارى است. ايشان هيچ گونه اشاره‏اى به مفاهيم واژگان «يكشف » و «ساق» نكرده‏اند. شاكر با استفاده از واژه obeisance مفهوم «خشوع و سجود» را مطرح كرده و قرايى از جمله‏واره The day when the catastrophe occursبه عنوان معادلى براى «يوم يكشف عن ساق» بهره برده است. همان گونه كه ملاحظه مى‏كنيد، در ترجمه شاكر و قرايى از استعاره (metaphor) استفاده شده و از كاربرد معانى مصداقى به لحاظ موضع فكرى اجتناب شده است. ابوالقاسم پاينده (1336) كه برخوردار از تفكر شيعى است، به ترجمه استعارى خود اين گونه پرداخته است: «روزى كه حادثه‏اى عظيم رخ دهد و مشركان به سجده كردن دعوت شوند و نتوانند» ص، 341). محمد كاظم معزى (1372) در ترجمه قرآن مجيد، صفحه 565 آورده است: «روزى كه گشوده شود از ساق (پرده از روى كار برداشته شود) و دعوت شوند به سجده كردن، پس نتوانند».
آيت اللّه‏ مكارم شيرازى (1381) در جلد 24 تفسير نمونه صفحه 413، آيه مذكور را اين گونه ترجمه و تفسير كرده‏اند: «به خاطر بياوريد روزى را كه ساق پاها از وحشت برهنه مى‏گردد و دعوت به سجود مى‏شوند، اما قادر بر آن نيستند. جمله‏واره «يكشف عن ساق» (ساقها برهنه مى‏شوند) به گفته جمعى از مفسران كنايه از شدت هول و وحشت و وخامت كار است، زيرا در ميان اعراب معمول بوده است هنگامى كه در برابر كار مشكلى قرار مى‏گرفتند، دامن را به كمر مى‏زدند و پا برهنه مى‏كردند.
اين راهبرد ناشى از انگاره اعتقادى شيعى است مبنى بر اينكه انسان قادر به رؤيت خداوند متعال نيست و نخواهد بود. اين گونه است كه «ساق» را كنايه از روز سخت (الهى قمشه‏اى 1385، ص 466) يا حادثه عظيم «روز قيامت» مى‏داند.

نمونه سوم

نمونه سوم اشاره به واژه خمس دارد كه در سوره مباركه «انفال» آيه 41 آمده است:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ اِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ مآ أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ»

And know that whatever of war-booty that you may gain, verily one-fifth (1/5 th) of it is assigned to Allah , and to the Messenger , and to the near relatives [of the ] , (and Messenger Muhammad poor) صلى اللّه‏ عليه و سلمalso) the orphans , Al-Masakin (the and the wayfarer, if you have believed in Allah and in that which We sent down ] on to Our slave [Muhammad and صلى اللّه‏ عليه و سلمthe Day of Criterion (between right wrong), the Day when the two forces met (the battle of Badr); and Allah is Able to do all things.
Al-Hilali & Muhsin Khan, p. 233
Know that whatever thing you may come by, a fifth of it is for Allah and he Apostle, for the relatives and the orphans, for the needy and the traveler, if you have faith in Allah and what We sent down to Our servant on the day of Separation, the day when the two hosts met and Allah has power over all things.
Qarai, p. 182
And know that whatever thing you gain, a fifth of it is for Allah and for the Apostle for the near of kin and the orphans and the needy and the wayfarer, if you believe in Allah and in that Which We revealed to Our servant, on the day of distinction, the day on which the two parties met; and Allah has power over all things.
Shakir, p. 365
ترجمه‏هاى فوق تفاوت مواضع فكرى اهل سنّت و شيعيان را پيرامون مفهوم كاربردى «خمس» مشخص مى‏نمايد. مترجمان شيعى واژه خمس را با معنى كاركردى فراگير به كار بسته‏اند، ولى الهلالى و محسن خان اين واژه را با معنى كاركردى محدود و موردى تفسير نموده‏اند. ابن كثير دمشقى در جلد دوم تفسير القرآن العظيم صفحه‏هاى 295 و 296، گروه واژه «غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ» را اين گونه تعبير و تفسير كرده است: «الغنيمة هى المال المأخوذ من الكفار كالاموال التى يصالحون عليها او يتوفون عنها و الجزية و الخراج و نحو ذلك». «غنيمت» را به اموالى اطلاق مى‏كنند كه از كافران گرفته مى‏شود. بنابراين، خمس، فقط اين گونه اموال را شامل مى‏شود.
محمد شاكر و سيد على قلى قرايى با پيش‏انگاره شيعى به ترتيب از جمله‏واره whatever "whatever thing you gain"و "thing you may come by" استفاده كرده‏اند. يعنى: «(هر) آنچه را كه كسب مى‏نماييد / به دست مى‏آوريد»، و مورد خاصى را استثنا نمى‏كنند. در ترجمه فارسى قرآن كريم چنين موضع فكرى نيز به روشنى ديده مى‏شود. به عنوان مثال، آيت اللّه‏ مكارم شيرازى (1381) در جلد 7 تفسير نمونه صفحه‏هاى 171 و 172 ترجمه و تفسير واضح و بى‏شبهه‏اى از آيه مذكور ارائه كرده‏اند: «و بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آورديد، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى‏ايمان) [روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آورديد؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست! قرآن در اينجا حكم را از مسئله غنايم جنگى نيز فراتر برده و به همه درآمدها اشاره كرده است.
الهى قمشه‏اى (1385 - ص 245) «اِنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ» را اين گونه ترجمه كرده است: «بدانيد كه هر چه به شما غنيمت و فايده رسد...». ابوالقاسم پاينده (1336) و كاظم پورجوادى (1372) برگردانى اين چنين ارائه داده‏اند: «بدانيد از هر چيزى كه به غنيمت گرفتيد. در صورتى كه الهلالى و محسن خان اشاره به غنيمت جنگى مى‏كنند "whatever of war-booty that you may gain". آنها از معادل گروه‏واژه‏اى با محدوده معنايى زمانى و مكانى خاص استفاده كرده‏اند. اين سازوكار با باور اهل تسنن مطابقت دارد و بازتابى از اين انگاره اعتقادى است. اين برش‏هاى (معنايى) گوناگون تنها به خاطر آن است كه ابن كثير دمشقى، محمد تقى الدين الهلالى و محمد محسن خان برحسب ميزان اهميتى كه براى حوزه معنايى خاص بر اساس بينش خود قائل‏اند، معادل «المال المأخوذ من الكفار» يا war-booty را پيشنهاد كرده‏اند. شايد بتوان فرض كرد كه تفاوت در بينش و تفكر، عامل مؤثرى براى برش‏هاى معناى واژگان، گروه‏واژه‏ها و حتى جملات باشد.

نتيجه

در اين مختصر تلاش بر اين بود كه با ذكر چند مثال مفهوم و تأثيرگذارى انگاره‏هاى اعتقادى در ترجمه انگليسى و فارسى قرآن كريم براى خوانندگان روشن شود. آن گونه كه پيشتر مطرح شد، بيشتر مترجمان قرآن كريم دريافت خود را از قرآن بر اساس پيش‏انگاره‏هاى اعتقادى خود و نيز عمدتاً بر پايه تفاسير مبتنى بر روايات دينى ـ مذهبى خود قرار مى‏دهند. همان طور كه ابن كثير دمشقى، الهلالى و محسن خان با باورهاى اهل تسنن و آيت اللّه‏ مكارم شيرازى، الهى قمشه‏اى، پاينده، پورجوادى، معزى، قرايى و شاكر با اعتقادى شيعى قرآن كريم را ترجمه (تفسير) كرده‏اند. علت و دليل جامعه شناختى ـ روانشناختى اين است كه هر جامعه پيام دريافتى را بر اساس باورها و انگاره‏هاى فرهنگى ـ اعتقادى خود دريافت و تفسير مى‏كند. چنين است كه يوجين نايدا (1975) ترجمه را طبع‏آزمايى در گشودن معماهايى در حيطه ارتباطات و مشاركت در آفرينشى عظيم و شگرف مى‏داند. در اين طبع‏آزمايى و مشاركت در آفرينش عوامل تأثيرگذار زبانى و فرا زبانى بى‏شمارى نقش‏آفرين‏اند؛ از جمله پيش‏انگاره‏هاى اعتقادى كه محور اصلى طرح اين موضوع بوده است.

منابع

1. فارسى

الهى قمشه‏اى، مهدى، القرآن الكريم (چاپ دوم) قم، انتشارات مجلسى، 1385.
پاينده، ابوالقاسم، (مقدمه‏اى بر ترجمه) قرآن مجيد، تهران، سازمان انتشارات جاويدان، 1336 ه ش.
پورجوادى، كاظم، قرآن مجيد، تهران، انتشارات بنياد دائرة المعارف بزرگ اسلامى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1372 ه ش.
مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1381.
معزى، محمد كاظم، قرآن مجيد، قم، انتشارات دارالقرآن الكريم، 1372.
نرم‏افزار جامع تفاسير نور (دايرة المعارف چند رسانه‏اى قرآن كريم)، مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، قم.

2. عربى

ابن كثير دمشقى، تفسير القرآن العظيم، بيروت (لبنان)، دارالكتب العلميه، 1426 ه . ق (2004 م)
3. انگليسى
Al-Hilali, M.T. & Muhsin Khan, M. (1996). The Noble Qur'an, Riyadh, Saudi Arabia, Darussalam Publishers & Distributors.
Nida, Eugene, a (1975) Language structure and Translation: essays by Nida. Standford University Press.
Nida, Eugene, a (1975) Exploring Semantic Structures. Fink, Munchen.
Shakir, M.(1999) The Glorious Qur'an. Qum, Ansariyan Publications.

مقالات مشابه

فرهنگ زبانی عرب و نقش آن در ترجمه قرآن کریم

نام نشریهتحقيقات علوم قرآن و حديث

نام نویسندهقاسم فائز, محمدعلی حیدری مزرعه آخوند

ترجمة القرآن الکریم

نام نشریهاجوبة المسائل الدینیة

نام نویسندهمحمدهادی معرفت

نظرات فی قضیة ترجمة معانی القرآن الکریم (1)

نام نشریهالبیان

نام نویسندهفهد بن محمدالمالک

ملاحظات علی ظاهرة: ترجمة القرآن

نام نشریهمجله الفکر الاسلامی

نام نویسندهمحمدهادی معرفت

آن پارسی پاک نخستین مترجم قرآن بود

نام نشریهگلستان قرآن

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

ترجمه و جایگاه ترجمه قرآن کریم

نام نشریهپیام قرآن

نام نویسندهرسول معتمدی